Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-05-05@07:59:48 GMT

تفسیر آیات 111 تا 120 سوره آل عمران

تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۱۱۰۰۰۷

تفسیر آیات 111 تا 120 سوره آل عمران

 به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ قرآن سرتاسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی‌ و فهم بهتر و بيشتر آيات قرآن كريم هر شب تفسير آياتی از اين معجزه الهی را برای شما آماده می‌كنيم.

سوره آل عمران سومین سوره قرآن کریم است که 200 آیه دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

عمران نام سه نفر از اشخاص مشهور بوده است: نام پدر حضرت موسی (ع)، پدر حضرت مریم (ع) و پدر حضرت علی (ع )که بیشتر به ابوطالب مشهور بوده است. ولی در این سوره بیشتر منظور از آل عمران پدر حضرت مریم و همسرش و حضرت مریم (ع) وحضرت عیسی (ع) است. این کلمه دو بار در این سوره به کار رفته است.

سوره آل عمران یادآور طبقات و رده هایی از انسان ها است که خداوند متعال آنها را از میان جامعه بشری گزینش و انتخاب کرده است و اینان عبارتند از: آدم نوح آل ابراهیم و آل عمران. در این سوره مطالب زیادی از جمله: ماجرای جنگ احد، مطالب فراوانی راجع به جهاد، مباهله، دعوت یهود به اسلام، امر به صبر و پایداری، بیان فضیلت شهدا و چند دعای زیبا آمده است.

 

تفسیر آیات 111 تا 120 سوره آل عمران

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلَّا أَذًى وَإِنْ يُقَاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنْصَرُونَ

جز آزارى [اندك] هرگز به شما زيانى نخواهند رسانيد و اگر با شما بجنگند به شما پشت نمايند، سپس يارى نيابند (۱۱۱)

ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ

هر كجا يافته شوند به خوارى دچار شده‏ اند مگر آنكه به پناه امان خدا و زينهار مردم [روند] و به خشمى از خدا گرفتار آمدند و [مهر] بينوايى بر آنان زده شد اين بدان سبب بود كه به آيات خدا كفر مى ‏ورزيدند و پيامبران را به ناحق مى ‏كشتند [و نيز] اين [عقوبت] به سزاى آن بود كه نافرمانى كردند و از اندازه درمى‏ گذرانيدند (۱۱۲)

لَيْسُوا سَوَاءً مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ

[ولى همه آنان] يكسان نيستند از ميان اهل كتاب گروهى درست كردارند كه آيات الهى را در دل شب مى‏ خوانند و سر به سجده مى ‏نهند (۱۱۳)

يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ

به خدا و روز قيامت ايمان دارند و به كار پسنديده فرمان مى‏ دهند و از كار ناپسند باز مى دارند و در كارهاى نيك شتاب مى كنند و آنان از شايستگانند (۱۱۴)

وَمَا يَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَلَنْ يُكْفَرُوهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ

و هر كار نيكى انجام دهند هرگز در باره آن ناسپاسى نبينند و خداوند به [حال] تقواپيشگان داناست (۱۱۵)

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

كسانى كه كفر ورزيدند هرگز اموالشان و اولادشان چيزى [از عذاب خدا] را از آنان دفع نخواهد كرد و آنان اهل آتشند و در آن جاودانه خواهند بود (۱۱۶)

مَثَلُ مَا يُنْفِقُونَ فِي هَذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ

مثل آنچه [آنان] در زندگى اين دنيا [در راه دشمنى با پيامبر] خرج مى كنند همانند بادى است كه در آن سرماى سختى است كه به كشتزار قومى كه بر خود ستم نموده‏ اند بوزد و آن را تباه سازد و خدا به آنان ستم نكرده بلكه آنان خود بر خويشتن ستم كرده‏ اند (۱۱۷)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از غير خودتان [دوست و] همراز مگيريد [آنان] از هيچ نابكارى در حق شما كوتاهى نمى ‏ورزند آرزو دارند كه در رنج بيفتيد دشمنى از لحن و سخنشان آشكار است و آنچه سينه‏ هايشان نهان مى دارد، بزرگتر است در حقيقت ما نشانه‏ ها[ى دشمنى آنان] را براى شما بيان كرديم اگر تعقل كنيد (۱۱۸)

هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

هان شما كسانى هستيد كه آنان را دوست داريد و [حال آنكه] آنان شما را دوست ندارند و شما به همه كتابها[ى خدا] ايمان داريد و چون با شما برخورد كنند مى‏ گويند ايمان آورديم و چون [با هم] خلوت كنند از شدت خشم بر شما سر انگشتان خود را مى‏ گزند. بگو به خشم خود بميريد كه خداوند به راز درون سينه‏ ها داناست (۱۱۹)

إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ

اگر به شما خوشى رسد آنان را بدحال مى ‏كند و اگر به شما گزندى رسد بدان شاد مى ‏شوند و اگر صبر كنيد و پرهيزگارى نماييد نيرنگشان هيچ زيانى به شما نمى ‏رساند يقينا خداوند به آنچه مى كنند احاطه دارد (۱۲۰)

 

 

تفسير اجزای برخی  آيات

اين آيات كريمه  به طورى كه ملاحظه مى فرمائيد توجه و انعطاف به هدفى دارد كه آيات قبل متعرض آن بود، و آن بيان حال اهل كتاب و مخصوصا يهوديان بود كه به آيات خدا كفر ورزيده و خود را گمراه و مؤ منين را از راه خدا بازداشتند، و آيات دهگانه اى كه گذشت، از باب (الكلام يجر الكلام )، در بين اين دو دسته آيات قرار گرفته بود، پس اتصال آيات مورد بحث با آيات دهگانه قبل به حال خود باقى است.


لن يضروكم الا اذى...

كلمه (اذى ) بطورى كه در مفردات القرآن راغب آمده، به معناى هر آن ضررى است كه به جانداران برسد - به جان يا به تن آنها و يا به سعادت اخروى يا دنيوى شان.


ضربت عليهم الذله اينما ثقفوا الا بحبل من اللّه و حبل من الناس

كلمه (ذلت ) مصدرى است كه براى نوع ساخته شده و كلمه (ذل ) بضمه بطورى كه راغب گفته، به معناى ذلتى است كه از قهر و غلبه ناشى شود، و با كسره ذال، به معناى ذلتى است كه از ناحيه تعصب و تكبر ناشى گردد. و معناى عمومى آن (كه هم در ذل - بضمه - هست و هم در ذل - بكسره - و هم در بناى نوع - و هم در ساير مشتقات ) عبارت است از انكسار و رام شدن در برابر خصم، و در مقابل آن ماده (عز) است، كه به معناى رام نشدن و نپذيرفتن تاثير طرف مقابل است.


و كلمه (ثقفوا) ماضى مجهول و به معناى (وجدوا: يافت شدند) است و كلمه (حبل ) به معناى آن سببى است كه تمسك به آن باعث مصونيت و حفظ گردد، كه البته به عنوان استعاره در مورد هر چيزى كه نوعى امنيت و عصمت و مصونيت آورد استعمال مى شود، نظير عهد و ذمه و امان دادن كه همه اينها را نيز حبل مى گويند.


ضربت عليهم الذلة

مراد از اينكه بر اهل كتاب ذلت زده شده اين است كه ذلت بر آنان مقدر شده و آنچنان ثابت شده كه نقش سكه روى فلز، و يا خيمه بر بالاى سر انسان ثابت مى شود. پس ذلت براى آنان نوشته شده و يا به اعتبار كلمه (على ) برايشان مسلط گشته مگر آنكه به حبل و سببى خدائى چنگ بزنند و يا خود را به دامن نيرومند انسانى بيفكنند.


در اين آيه شريفه كلمه (حبل ) تكرار شده (فرموده : چنگ بزنيد به حبلى از خدا و حبلى از مردم ) با اينكه مى توانست بفرمايد: (الا بحبل من اللّه و من الناس ) و اين بدان جهت بود كه كلمه حبل وقتى به خداى تعالى منسوب شود، معنائى مى دهد و وقتى به انسانها نسبت داده شود معنائى ديگر مى دهد. در اولى (وقتى به خداوند منسوب شود) معنايش قضا و قدر و حكم تكوينى يا تشريعى خدا است و در دومى (وقتى به انسانها نسبت داده شود) به معناى تمسك عملى است.


و مراد از (ضرب ذلت بر آنان ) اين است كه خداى تعالى حكم تشريعى به ذلت آنان كرده، به دليل اينكه دنبال ضرب ذلت مى فرمايد: (اينما ثقفوا هر جا كه يافت شوند) چون معناى ظاهر اين جمله اين است كه مؤ منين هر جا ايشان را ديدند و بر آنان مسلط شدند، چنين و چنان كنند. و اين با ذلت تشريعى كه يكى از آثارش جزيه گرفتن است، مناسبت دارد.در نتيجه برگشت معناى آيه به اين مى شود كه اهل كتاب به حسب حكم شرع اسلامى ذليلند، مگر اينكه يا داخل در ذمه اسلام شوند و يا امانى از مردم مسلمان به نحوى از انحاء ايشان را حفظ كنند.

ولى از ظاهر كلام بعضى از مفسرين برمى آيد كه خواسته است بگويد: آيه (ضربت عليهم الذلة ) در اين مقام نيست كه حكمى شرعى را تشريع كند، بلكه مى خواهد خبر از مقدراتى بدهد كه به قضاى خداى تعالى بر سر يهود آمده، چون اسلام وقتى ظهور كرد كه يهود در حال ذلت بسر مى برد، و بعضى از شاخه هايشان به مجوس جزيه مى داد و بعضى به نصارا.

 

 
و اين معناى بدى نيست، حتى ذيل كلام تا آخر آيه هم آن را تاييد ميكند براى اينكه از ظاهر آن بر مى آيد كه ذلت و مسكنت يهود به خاطر سوء رفتار خود او بوده يعنى كفرى كه به آيات خدا مى ورزيد و انبيا را به قتل مى رساند و دائما به حقوق ديگران تجاوز مى كرد، ولى عيبى كه دارد اين است كه لازمه اين معنا آن است كه آيه را مختص به يهود بدانيم. با اينكه هيچ دليلى به حسب ظاهر بر اين اختصاص نيست. و ان شاء اللّه به زودى در تفسير آيه : (و القينا بينهم العداوة و البغضاء) گفتارى در اين باره مى آيد.


و باوا بغضب من اللّه و ضربت عليهم المسكنه...

كلمه (باو) به معناى (اتخذوا گرفتند) است. وقتى گفته مى شود: (باو مبائة مكانا-) معنايش اين است كه فلانى ها مكانى را براى خود اتخاذ كردند و يا به مكانى برگشتند و كلمه(مسكنت ) به معناى شدت فقر است و ظاهرا مسكنت اين است كه انسان به جائى از فقر و يا هر فقدانى برسد كه راه نجاتى از آن نداشته باشد. بنابراين معنا صدر و ذيل آيه با هم سازگار مى شود.


ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

و معناى اين جمله اين است: غضب الهى براى اين بود كه امروز عصيانگرى كردند و از پيش هم بر اعتداء و ياغى گريشان استمرار مى دادند.

ليسوا سواء... من الصالحين

كلمه (سواء) مصدرى است كه معناى وصف از آن اراده شده، مى خواهد بفرمايد: اهل كتاب همه مثل هم، و مساوى در وصف و در حكم نيستند، براى اينكه بعضى از آنان امتى هستند قائم به عبادت، و آيات خدا را مى خوانند و چنين و چنانند، و بعضى ديگر اينطور نيستند. و از اينجا معلوم مى شود كه جمله : (من اهل الكتاب...) در مقام تعليل است، و وجه عدم تساوى اهل كتاب را بيان مى كند.

مفسرين در معناى كلمه (قائمة ) اختلاف كرده، بعضى گفته اند: يعنى ثابت قدم بر امر خدايند. بعضى ديگر گفته اند يعنى عادل و معتدلند، به دو طرف افراط و تفريط گرايش ندارندبعضى ديگر گفته اند: يعنى داراى امتى و مذهبى قائم و طريقه اى مستقيم اند.


معناى (امت قائمة) و اشاره به فرق بين (سرعت) و (عجله)

حق مطلب اين است كه لفظ (قائمه ) مطلق است و هيچ يك از اين قيدها را ندارد، و در نتيجه همه اين معانى را تحمل مى كند، چيزى كه هست وقتى مى بينيم سخن از كتاب و اعمال صالحه آنان به ميان آمده، بيشتر اين معنا به ذهن مى رسد كه مراد از قيام بر ايمان و اطاعت باشد.

و كلمه (آناء) جمع (انى ) بكسره همره، و يا بفتحه آن است. بعضى گفته اند: جمع كلمه (انو)است كه به معناى وقت است. پس آناء يعنى اوقات.

و مسارعه به معناى مبادرت ورزيدن و شتافتن است. و اين كلمه باب مفاعله از ماده سرعت است.

در مجمع البيان مى گويد: فرق بين سرعت و عجله اين است كه سرعت به معناى جلو افتادن در كارى است كه جلو افتادن در آن جايز باشد. پس سرعت (از آنجائى كه هميشه در كار خير به كار مى رود) خود يكى از صفات ممدوح است. و ضد آن (ابطاء كندى ) است كه صفت ناپسندى است، به خلاف عجله كه چون به معناى شتافتن و جلو افتادن در كارى است كه نبايد در آن شتاب كرد. لذا از صفات نكوهيده و مذموم به شمار مى رود. و ضد آن (اناة - درنگ و تانى ) است كه از صفات پسنديده است.و ظاهرا سرعت در اصل، وصف حركت، و عجله وصف متحرك بوده، (بعدها به خود متحرك هم گفته اند مسارع، وگرنه در اصل لغت موارد هر يك غير مورد ديگرى است ).


(خيرات ) مفيد استغراق است به معناى مطلق اعمال صالح

و كلمه (خيرات ) به معناى مطلق اعمال صالح است - چه عبادت، چه انفاق، چه عدل، چه قضاى حاجت و... و اين كلمه بدان جهت كه هم جمع است و هم الف و لام بر سر دارد از نظر ادبيات استغراق را مى رساند. و همانطور كه گفتيم شامل همه انحاى خيرات مى شود، و ليكن بيشتر در خيرات مالى اطلاق مى گردد. همانطور كه كلمه (خير) بيشتر در مورد مال استعمال مى شود.

خداى سبحان در اين آيه شريفه كلياتى از صفات پسنديده نيكان از اهل كتاب را بر شمرده، اول ايمان به خدا، دوم امر به معروف و نهى از منكر، سوم مسارعت در كار خير و چهارم اين است كه ايشان مردمى صالحند، و به همين جهت همنشينان انبيا و صديقين و شهداء هستند. چون در آيات شريفه : (اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين )، اهل صراط مستقيم را از كسانى دانسته كه بر آنان انعام شده و مورد غضب قرار نگرفته و گمراه نشدند. و در آيه شريفه (فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين...) فرموده : آنهائى كه مورد انعام خداى تعالى قرار گرفته اند، با انبيا و صديقين و شهدا و صالحين هستند و بعضى از مفسرين گفته اند: مراد در اين آيه عبد اللّه بن سلام و اصحاب اويند.

 


و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه...

اينجا منظور از كفر، كفران در مقابل شكر است. مى فرمايد: هر كار خيرى كه مى كنند از ناحيه خداى تعالى كفران نمى شوند، يعنى خداى تعالى شكرشان را بجا مى آورد و عمل خيرشان را به ايشان بر مى گرداند، بدون اينكه آن را ضايع و بى نتيجه بگذارد. همچنانكه در جاى ديگر فرموده : (و من تطوع خيرا فان اللّه شاكر عليم ) و نيز فرموده : (و ما تنفقوا من خير فلانفسكم... و ما تنفقوا من خير يوف اليكم و انتم لا تظلمون )


ان الذين كفروا لن تغنى عنهم...

از ظاهر وحدت سياق چنين بر مى آيد كه مراد از اينهائى كه كافر شدند، طايفه اى ديگر از اهل كتابند، كسانى هستند كه دعوت نبوت را نپذيرفته اند و نه تنها نپذيرفته اند بلكه عليه اسلام توطئه هم مى كنند و در خاموش كردن نور آن لحظه اى كوتاه نمى آيند و از هيچ كارى فروگذار نيستند.


و چه بسا مفسرين كه گفته اند اين آيه ناظر به اهل كتاب نيست، بلكه به مشركين نظر دارد، و در حقيقت توطئه و زمينه چينى است براى داستان احد، كه به زودى بدان اشاره مى كند. ولى اين نظريه با جمله اى كه به زودى مى آيد و مى فرمايد: (و تومنون بالكتاب كله، و اذا لقوكم قالوا آمنا...) نمى سازد، چون مشركين چنين سابقه اى ندارند كه وقتى به مؤ منين رسيدند بگويند ما ايمان آورديم و وقتى به همفكران خود رسيده باشند، سر انگشتان خود را از شدت خشم گزيده باشند. اين وضع با حال يهود تطبيق مى كند، و از همينجا روشن مى شود كه تا اينجا اتصال سياق آيات به هم نخورده است.و چه بسا بعضى از مفسرين اين گفته را كه (آيه شريفه مورد بحث، به مشركين نظر دارد) با اين گفته كه آيه سخن از دوروئى مى كند جمع كرده و معتقدند كه به يهود نظر دارد، و ليكن اين نظريه خطا است.


مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا...

كلمه (صر) به معناى سرماى شديد است. و اگر مطلبى را كه برايش مثل زده (يعنى انفاق يهوديان را) مقيد كرد به قيد (در اين زندگى دنيا) براى اين بوده كه بفهماند، آنان از خانه آخرت بريده اند و انفاقشان هيچ ارتباطى به حيات آخرت ندارد.


عمل فاسد، اثر فاسد در پى دارد

و حاصل كلام در اين آيه اين است كه انفاق و مخارجى كه يهود در اين زندگى دنيا مى كند، با اينكه به اين منظور مى كند كه وضع زندگى خود را اصلاح نموده و به مقاصدى كه دارد برسد، ليكن به جز بدبختى و شقاوت، بهره اى از آن به دست نمى آورد، بلكه آنچه را مى خواهد و دنبال مى كند، به تباهى مى كشاند. پيش خود خيال مى كند سعادتى به چنگ آورده ولى آنچه به دست آورده شقاوت است. و مثلش مثل بادى است كه در آن سرماى شديدى باشد و زراعت ستمگران را سياه كند، و اين نيست مگر به خاطر ظلمى كه خودشان به خويشتن كرده اند، چون عمل فاسد به جز اثر فاسد، اثر ديگرى نمى بخشد.


يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا بطانه من دونكم...

در اين آيه شريفه، (وليجه ) (خويشاوند نزديك ) را (بطانه ) (آستر) ناميده و وجهش اين است كه آستر به پوست بدن نزديك است. تا رويه (ظهاره ) لباس. چون آستر لباس بر باطن انسان اشراف و اطلاع دارد و مى داند كه آدمى در زير لباس چه پنهان كرده، خويشاوند آدمى هم همينطور است، از بيگانگان به آدمى نزديكتر و به اسرار آدمى واقف تر است. و جمله (لا يالونكم ) به معناى (لا يقصرون فيكم ) است. يعنى دشمنان از رساندن هيچ شرى به شما كوتاهى نمى كنند.

و كلمه (خبال ) به معناى شر و فساد است و به همين جهت است كه جنون را (خبل ) هم مى گويند، چون در جنون، فساد عقل است.

و در جمله (ودواما عنتم ) كلمه (ما) مصدريه است و معناى جمله را (ودوا عنتكم ) مى سازد، يعنى دوستدار شدت و گرفتارى و ضرر شمايند.


ها انتم اولاء تحبونهم...

ظاهرا كلمه (اولاء اسم اشاره و كلمه (ها) براى هشدار دادن است. و اصل جمله (انتم هولاء)بوده باشد. و كلمه (انتم ) بين ها و بين اولاء فاصله شده باشد، همانطور كه مى گوئيم : (زيد هذا و هند هذه كذا و كذا) اين زيد و اين هند چنين است و چنان است. (در فارسى هم همين كار را مى كنيم يعنى به جاى اينكه بگوئيم شما همان هایي كه چنين و چنان كرديد، مى گوئيم : هان مگر شما آنهائى نبوديد كه چنين و چنان كرديد.


و تؤمنون بالكتاب كله

الف و لام در (الكتاب ) براى افاده جنس است، و چنين معنا مى دهد كه شما به همه كتابهاى آسمانى كه از ناحيه خدا نازل شده ايمان داريد، چه كتاب خودتان و چه كتاب اهل كتاب. اما اهل كتاب به كتاب شما ايمان ندارند.


و اذا لقوكم قالوا آمنا

يعنى اهل كتاب منافقند، وقتى شما را مى بينند مى گويند ايمان آورديم.


و اذا خلوا عضوا عليكم الانامل من الغيظ

و چون به خلوت مى روند، سرانگشت خود را از شدت خشمى كه بر شما دارند مى گزند. و كلمه (عض ) گاز گرفتن با دندان با فشار است. و كلمه (انامل ) جمع انمله است كه به معناى نوك انگشتان است. و كلمه (غيظ) به معناى خشم و كينه است. (و عض انامل بر فلان چيز)مثلى است كه در مورد تاسف و حسرت و رساندن شدت خشم و كينه زده مى شود.


قل موتوا بغيظكم...

اين جمله نفرينى است بر آنان در عبارت امر. و اگر اينطور تعبير كرده، براى اين بوده كه جمله به ما بعدش كه مى فرمايد: (ان اللّه عليم بذات الصدور) متصل شده، چنين معنا دهد: بگو، بار الها بخاطر همين كينه اى كه دارند، مرگشان بده، كه تو، به آنچه در سينه ها است يعنى در دلها و جانها است دانائى.

 انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۱۱۰۰۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

علم‌آموزی همواره در آیات و روایات مورد تاکید بوده است

نماینده ولی‌فقیه در سپاه استان کرمانشاه گفت: مسئله‌ علم‌آموزی همیشه در آیات و روایات مورد تأکید بوده است تا جایی که مرکب قلم عالم را از خون شهید مقدس‌تر دانسته‌اند و اگر بخواهیم راه خدا را بپیماییم نیاز است که این مسیر توسط علما روشن شود.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از کرمانشاه، حجت‌الاسلام شمس الله جلیلیان شامگاه _چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت_ در نشست با اصحاب رسانه در سالن جلسات حوزه نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه استان ضمن تبریک فرارسیدن روز عقیدتی و معلم و ایام متعلق به پاسداشت کار و کارگر، اظهار کرد: مسئله علم‌آموزی همیشه در آیات و روایات مورد تأکید بوده است تا جایی که مرکب قلم عالم را از خون شهید مقدس‌تر دانسته‌اند.

وی افزود: اگر بخواهیم راه خدا را بپیماییم، نیاز هست که این مسیر توسط علما روشن شود.

مسؤول دفتر نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه حضرت نبی اکرم (ص) استان کرمانشاه با بیان اینکه امیرالمؤمنین (ع) عالم ربانی را تأثیرگذار می‌دانستند، تصریح کرد: ویژگی شهید مطهری این بود که علمش علم رب بود و ما باید در زندگی از این بزرگوار الگو بگیریم.

جلیلیان با بیان اینکه شهید مطهری الگویی وارسته برای هر قشر و افراد دارای مسئولیت هستند، ادامه داد: برای پرداختن به شخصیت این شهید بزرگوار نباید به این روز و این هفته بسنده کرد، بلکه ظرفیت بالای شخصیتی این شهید ایجاب می‌کند که در طول سال در مورد این شخصیت به بحث و بررسی بپردازیم، هرچه به سمت شبیه شدن با شخصیت او برویم هم برای خود ما و هم برای جامعه منشأ خیروبرکت خواهیم شد.

وی شهید مطهری را پرورش‌یافته مکتب قرآن کریم دانست و تاکید کرد: شهید مطهری معتقد بود که اگر کاری برای خودمان انجام دهیم خودپرستی می‌شود و اگر کار برای دیگران صورت گیرد دیگرپرستی است، اما آنچه دارای ارزش و ماندگار است، این است که کار برای خدا انجام داده شود که خداپرستی است و تمام قرآن به این اشاره دارد که کار باید برای خدا صورت گیرد.

شهید مطهری و شهید حاج قاسم، هر دو مطیع ولایت بودند

نماینده ولی فقیه در سپاه استان کرمانشاه به بررسی شخصیت و ابعاد شخصیتی شهید مطهری پرداخت و گفت: شهید مطهری از حق دفاع می‌کرد و با صراحت لهجه و نهایت تلاشی که برآمده از اخلاق و عمل او بود قدم درراه کسب رضایت خداوند برمی‌داشت و لذا برایش اهمیتی نداشت که دیگران پشت سرش چه می‌گویند.

جلیلیان شاخصه دیگر شهید مطهری را ذوب بودن او در ولایت عنوان و تصریح کرد: او همانند حاج قاسم عاشق ولایت بود و همان‌طور که حاج قاسم فرمودند: «خیمه ولی‌فقیه، خیمه و خانه خداست» و دلیل این‌که در بیان شخصیت ایشان از کلمه ذوب شدن در ولایت بدون چون‌وچرا مطیع ولایت بود، نه یک‌قدم جلوتر از ولایت و نه یک‌قدم عقب‌تر، بلکه همگام با ولایت و گوش‌به‌فرمان ولی بود درزمانی که عده‌ای در ابتدای انقلاب بودند که جلوتر از ولایت حرکت می‌کردند و درنهایت عاقبت آن‌ها به انحراف کشیده شد.

وی اضافه کرد: شهید مطهری بر اساس نیازمندی‌های جامعه حرکت می‌کرد و در عرصه‌ای که احساس می‌کرد که نیاز جامعه هست، به آن عرصه ورود پیدا می‌کرد و همین بود که در برهه‌ای از زمان احساس نیاز کرد که باید به دانشگاه برود و به‌عنوان معلم در برابر انحرافات بایستد و با شناخت انحرافات سعی در اصلاح آن انحراف داشته باشد و نکته‌ای که در این خصوص همیشه رعایت می‌کرد به حواشی نمی‌پرداخت و اصل محتوا را به‌صورت مستدل بیان می‌کرد.

مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه استان کرمانشاه به بررسی شخصیت و ابعاد شخصیتی شهید مطهری پرداخت و اضافه کرد: شهید مطهری از حق دفاع می‌کرد و با صراحت لهجه و نهایت تلاشی که برآمده از اخلاق و عمل او بود قدم درراه کسب رضایت خداوند برمی‌داشت و برایش اهمیتی نداشت که دیگران پشت سرش چه می‌گویند.

جلیلیان شاخصه دیگر شهید مطهری را ذوب بودن او در ولایت مطرح کرد و افزود: او همانند حاج قاسم عاشق ولایت بود و همان‌طور که حاج قاسم فرمودند: «خیمه ولی‌فقیه، خیمه و خانه خداست» و دلیل این‌که در بیان شخصیت ایشان از کلمه ذوب شدن در ولایت بدون چون‌وچرا مطیع ولایت بود، نه یک‌قدم جلوتر از ولایت و نه یک‌قدم عقب‌تر، بلکه همگام با ولایت و گوش‌به‌فرمان ولی بود درزمانی که عده‌ای در ابتدای انقلاب بودند که جلوتر از ولایت حرکت می‌کردند و درنهایت عاقبت آن‌ها به انحراف کشیده شد.

وی اظهار کرد: شهید مطهری بر اساس نیازمندی‌های جامعه حرکت می‌کرد و در عرصه‌ای که احساس می‌کرد که نیاز جامعه هست، به آن عرصه ورود پیدا می‌کرد و همین بود که در برهه‌ای از زمان احساس نیاز کرد که باید به دانشگاه برود و به‌عنوان معلم در برابر انحرافات بایستد و با شناخت انحرافات سعی در اصلاح آن انحراف داشته باشد و نکته‌ای که در این خصوص همیشه رعایت می‌کرد به حواشی نمی‌پرداخت و اصل محتوا را به‌صورت مستدل بیان می‌کرد.

نماینده ولی فقیه در سپاه استان کرمانشاه با اشاره به اینکه کار دشمن کم‌رنگ کردن ارزش‌ها هست، اضافه کرد: شهید مطهری آنچه در اسلام به‌عنوان ارزش حساب می‌شد به‌صورت حکیمانه ترویج می‌داد. به‌طور مثال درزمینه‌ی حجاب به دور از افراط‌وتفریط و کاملاً حکیمانه به آن پرداختند و با بررسی مبانی علمی و فقهی مسئله حجاب در این زمینه مطالبی نوشتند.

جلیلیان، شهید مطهری را الگوی مناسب در عرصه جهاد تبیین معرفی و تأکید کرد: کسی که در عرصه جهاد تبیین دارد فعالیتی انجام می‌دهد باید این شهید والامقام را الگوی خود قرار دهد، چراکه او مستدل و با صراحت لهجه مطلب را عنوان می‌کرد و روش تبیین گری او همیشه راهگشا بود.

وی با اشاره به برنامه‌های مجموعه عقیدتی سیاسی در عرصه بصیرت افزایی، استکبارستیزی، خاطرنشان کرد: سال گذشته مجموعه عقیدتی سپاه استان بیش از ۶۰۰۰ جلسه قرآنی با حضور اساتید کشوری و استانی در سطوح مختلف درزمینه‌های قرائت، حفظ و مفاهیم و اخلاق قرآنی برگزار کرد که از نمونه‌های آن می‌توان به اعزام ۴۷۰ خانوار به مشهد مقدس برای دوره‌ی آموزشی درزمینه‌ی قرآنی عنوان کرد.

مسئول دفتر نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه حضرت نبی اکرم (ص) استان کرمانشاه از سپاه پاسداران به‌عنوان عاملی تأثیرگذار و کنشگر در همه عرصه‌های مختلف نظامی، محرومیت‌زدایی و عام‌المنفعه یاد کرد و ادامه داد: امربه‌معروف و نهی از منکر، این واجب فراموش‌شده و فرزندآوری و جمعیت از مسائل مهمی است که مجموعه عقیدتی برنامه‌های ویژه در این خصوص دارد و دوره‌های آموزشی برای این امور در نظر گرفته است.

حجت‌الاسلام جلیلیان با اشاره ابعاد عملیات وعده صادق به‌عنوان شاهکاری از سپاه پاسداران برای مقابله با دشمن و سیلی زدن به دشمن، عنوان کرد: در این عملیات به‌مانند اینکه تمام سپاه کفر جمع شدند از مخاطرات این عملیات برای رژیم صهیونیستی بکاهند درصورتی‌که سپاه پاسداران با به‌کارگیری ۲۰ درصد توان خود به این نبرد پای گذاشت و با کار اطلاعاتی، عملیاتی و پیش‌بینی جوانب این عملیات، سپاه آمادگی لازم را حتی برای مقابله مجدد در پاسخگویی این رژیم داشت.

وی اضافه کرد: بعد از عملیات وعده صادق به دنیا ثابت شد که ایران نه تنها قدرت منطقه‌ای است، بلکه در جهان یک قدرت شناخته شده است.

کد خبر 750002

دیگر خبرها

  • خودنمایی «سیاه قلم‌های بانوان» کردستانی در گالری سوره سنندج
  • بررسی برنامه‌سازی قرآنی در صدا و سیما از منظر هنری و علوم انسانی
  • اجرای برنامه همخوانی قرآن در بنا‌های تاریخی قزوین
  • مروری بر سانسورهای عجیب در صدا و سیما/ از دست زدن تک انگشتی تا حذف کلمه «جان» بعد از نام همسر (فیلم)
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (16 اردیبهشت)
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (15 اردیبهشت)
  • فال حافظ امروز شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ با معنی و تفسیر
  • مسابقات قرآن دانش‌آموزان شیراز آغاز شد
  • شکایت دو نشریه از مایکروسافت و OpenAI به دلیل نقض کپی‌رایت
  • علم‌آموزی همواره در آیات و روایات مورد تاکید بوده است